روزانه های من

من و شیطونیام

روزانه های من

من و شیطونیام

اینو برای دلم نوشتم

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است

مثل تنها مردن....

نظرات 1 + ارسال نظر
mosaieb جمعه 26 خرداد 1391 ساعت 20:32 http://secret65.blogsky.com

تو را در آغوش خودم احساس می کنم آنگاه که نیستی و یاد تو هست!
در آغوش خیال تو بودن را دوست دارم!
اما...
خیالت را نمی خواهم...
تو با من باش!

ممنونم خوشجل بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد