روزانه های من

من و شیطونیام

روزانه های من

من و شیطونیام

روزانه 12

سلام عسیسای خودم.خوفین؟

من خوب نیسم

توجه کردین عصرای جمعه خیلی دلگیره؟

وای که متنفرم از این دلگیری و دلتنگی,دیشب تا ساعت 3:30 بیدار بودم بدجوری دلم گرفته بود

نشسته بودم توی حیاط آسمونو میدم,اونقد ستاره بارون بود

وای خدا من چمه آخه؟

1 تیر امتحانام شروع میشه هیچی نخوندم

هی میگم از امروز میخونم اما واییییییییییییییییی که نمیشه

..............................................

از فردا میرم سالن مطالعه,اونجا حداقل چشمم به 4 نفر میفته که دارن میخونن و جو میگیرتم و منم یه خرده از این تنبلی و کسل بودن در میام

راستی قراره ایشالا برم گارگاه آموزشی واسه هواپیمای مدل,هزینه اش 300 تومن میشه

فعلا که کفگیرم ته دیگه,ایشالا خدا خودش جور میکنه برم

خیلی از ساخت هواپیما مدل خوشم میاد

توی دانشگاه خودمون که ماشالا عند زحمت کشی هستن کلاسای درسی رو هم دیگه توی رو در واسی میمونن که میذارن,دیگه کارگاه و .......... پیشکششون.

صبح با فرزانه دعوام شد,اه اصلا اعصاب برای من نمیذارههر روز یه بهانه جور میکنه برای دعوا

دیگه خسته ام کرده,نه خیلی کم از بقیه چیزا اعصابم خرده حالا اینم شده سر جهازیه من.......

میگم من برم یه چایی بخورم و بشینم سر درسم ببینم چی میشه؟

فعلا بای بای گلای من..........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد