روزانه های من

من و شیطونیام

روزانه های من

من و شیطونیام

روزانه 9

سلام عسیسااااااااااااااااام خوفین؟


من بد نیسم فقط سرم به شدت درد میکنه.امروز دانشگاه کلاس دارم اما فکر نکنم بتونم برم

بدجور گیج میزنم.

دیروز دانشگاه بودم صبح از 8 تا 12 کلاس داشتم.خوشگل شده بودم البته به نظر خودم.

دیروز به محمد زمانی اس دادم میگم واسه کارگاه سازه های ماکارونی که من و عادله و مینا ومرضیه و خودت اسم نوشتیم بهت زنگ نزدن که بگن کی تشکیل میشه؟گفت نه به تو نزدن؟گفتم آخه اگه زده بودن از تو سراغ میگرفتم؟

واسه خودش نابغه ای هستاااااااا

خلاصه دیروز اصلا جالب نبود.عادله نی نی رو دید.منم از دانشگاه عسک گرفتم واستون,که بذارم تو وبلاگ حالشو ببرین.

راستی شبکه ifilm سریال اغما رو گذاشته ما هم هی واسه لج در آوردن فرزانه میزنیم میبینیم

آخه از حامد کمیلی متنفره

قیافش تا میبینتش اینجوری میشه

منم که کرمکی,هی دوس دارم حال اینو بگیرم هی میگم حااااااااااااااااااااامدم رو بذار ببینم


اونم یهو عصبانی میشه میپره به من و من میشم.............


خلاصه اونقذه حال میده رو اعصاب این بدو بدو کنم که نگو

راستی از هادی هم عسک دارم اما اجازه ندارم بذارم


از شانس گند من اگه وبلاگم رو پیدا کنه تر زده میشه به آبروم


امروز اگه تونسم میرم دانشگاه اگرم نشد میشینم استاتیک میخونم آخه دوباره باید امتحان میان ترم بدم استاد گفت اون قبلی رو همه خراب کردین و سر از نو باید بدین

منم که گشاد اصلا حس ندارم بخونم

یعنی نه اینکه نخوام ها,به خدا از خدامه اما این سردرد پدرمو در آورده چند روز یه بار سمت راست سرم آنچنان تیری میکشه که چشام هیچی رو نمیبینه و جلوم تاره.

باید برم دکتر ببینم چمه؟

بچه ها من باید برم یه دوش بگیرم و برم دانشگاه فعلا بای بای

عکسارو هم توی ادامه مطلب میذارم بای..........


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد