سلام عسیسای من.خوفییییییییییییییییییییییین؟

بابت این وقفه چند روزه شرمنده صورتم شطرنجی. آآخه حالم یه کوچولو خوب نبود در ضمن سایت هم واسه من باز نمیشد اعصابم خط خطی بود

خب بریم سر اعترافات این چند روزم: 1ـسه شنبه از صبح تا شب خونه بودم ناهار برنج و مرغ درست کردم و بعدشم رفتم یاهو دنبال حالگیری از ملت

اونغزه حال داد که نگو ونپرس............بعدشم رفتم سر کلاسم و یه خرده شیطونی کردم و شبم خسته و کوفته لالاییدم. 2ـچهارشنبه صبح ساعت 6:20 بیدار شدم و بدو بدو با سرعت نور رفتم دنبال صبحونه خوردن و لباس اتو زدن و آرایش و............ساعت 7:15 قرار بود دروازه تهران باشم اما 7:40 رسیدم.مینا و عادله با 2 تا دخترای کلاسمون که ازشون لجم میگیره

اونجا بودن تا رسیدم مینا نگاه عاقل اندر سفیهی انداخت منم که اصلا به رو خودم نیاوردم و سوار مینی بوسای شاهین شهر شدیم تو راه عادله رژ میزد ما هم هی میگفتیم یکی میبینه زشته ها اما گوش نداد.تا رسیدیم رفتیم سر کلاس استاد نبود نشستیم منتظر.منم اون مقنعه جدیده که با مرضیه خریده بودم رو سرم کردم و از نظر خودم جیجر شده بودم.خلاصه استاد اومد و بعد کلاس با همکلاسیام جلسه انجمن داشتیم و............ظهر ساعت 1رسیدم خونه تا شب تو خونه ول گشتم و بعدشم لالا. 3ـپنجشنبه صبح با امیر رفتم یه کفش و شلوار خریدم 80 پیاده شدم وقتی رسیدیم خونه غذا رو زدم به بدن و نشستم پای کامپیوتر دنبال تحقیق در مورد هواپیمای RQ170.راستی ببخشید یادن رفت بگم.رشته تحصیلی من مهندسی هوافضاست.هنوز ترم 2 هستیم و تحقیقات داریم دیگه وای به حال ترمای بالاتر................. 4ـجمعه:امروزم که از صبح ساعت5:45 بیدار شدم و رفتم سر کلاس و بعدشم سر یه قضیه ای زد به سرم داشتم چل میشدم هم گریه میکردم هم میخندیدم زنگ زدم به عادله یه خرده حالم بهتر شد.فعلا خبر خاصی ندارم.راستی خواهشا اگه کسی میاد وبلاگو میخونه نظر هم بذاره.بخش درج نظراتو محض تزیین نذاشتنا.مرسی بای بای.........